کد مطلب:172969 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:133
خواص و سران جبهه ی باطل که خوب عمل کرده اند
خواص بلقیس عملكرد مناسبی از خود نشان دادند. در زمان حضرت سلیمان علیه السلام مردم یمن خورشید پرست بودند و ملكه ای عاقل، مدیر و باتدبیر بر آنان فرمانروایی می كرد. حضرت سلیمان نامه ای برای او نوشت و او و مردمش را به پذیرش توحید دعوت كرد. بلقیس با مشاهده ی نامه سلیمان، با خواص حكومت خود به مشورت نشست و گفت:
ای بزرگان، نامه ی ارزشمندی به من رسیده است، در این كار نظر دهید كه من هرگز بی نظر شما تصمیمی نگرفته ام. سران دربار گفتند: ما دارای توان و قدرت جنگی هستیم ( و اگر تصمیم به جنگ بگیری در مقابل دشمن به شدت مبارزه می كنیم ) ولی اختیار با تو است، خوب بنگر ( و جوانب امر را بسنج ) كه چه دستوری می دهی. [1] .
این آیات حاكی از روش عاقلانه ی بلقیس در حكومت است. او خودكامه و مستبد نبود و با تدبر، تعقل و مشورت حكومت می كرد. اطرافیان و مشاوران او نیز عاقل بودند و از چاپلوسی، مغرور كردن، تعریف و تمجید بیجا احتراز داشتند. از این رو در جواب ملكه، ضمن اعلام آمادگی برای نبرد و یادآوری قدرت و جنگاوری خود، او را به تأمل
و تدبر در تصمیم گیری دعوت كردند.
ملكه خوی فساد انگیزی و ویرانگری پادشاهان را یادآوری، و پیشنهاد كرد با فرستادن هدایای ارزشمند، سلیمان علیه السلام را بیازمایند؛ چه، اگر سلیمان مرد دنیا باشد و خواهان گستردن دامنه ی حكومت خود، هدایا را با رغبت تمام می پذیرد و تقاضای باج و خراج بیشتر می كند، ولی اگر مرد خدا و پیامبر باشد هدایا در نظر او جلوه نخواهد كرد و بر تصمیم خود استوار خواهد ماند و جز به تسلیم آنها رضایت نخواهد داد.
همان طور كه ملكه گفته بود، سلیمان پیامبر به هدایا توجهی نكرد و با صراحت اعلام كرد خواستار ایمان و تسلیم آنان است نه مال و ثروت. وقتی ملكه ی سبا برخورد و پیام سلیمان را شنید، برای تسلیم و بیعت با سلیمان عازم فلسطین شد و با مشاهده ی معجزه های حضرت سلیمان، ایمان آورد و این عاقبت خوش پیروی او و خواص و اطرافیانش از عقل بود. [2] .
ای بزرگان، نامه ی ارزشمندی به من رسیده است، در این كار نظر دهید كه من هرگز بی نظر شما تصمیمی نگرفته ام. سران دربار گفتند: ما دارای توان و قدرت جنگی هستیم ( و اگر تصمیم به جنگ بگیری در مقابل دشمن به شدت مبارزه می كنیم ) ولی اختیار با تو است، خوب بنگر ( و جوانب امر را بسنج ) كه چه دستوری می دهی. [1] .
این آیات حاكی از روش عاقلانه ی بلقیس در حكومت است. او خودكامه و مستبد نبود و با تدبر، تعقل و مشورت حكومت می كرد. اطرافیان و مشاوران او نیز عاقل بودند و از چاپلوسی، مغرور كردن، تعریف و تمجید بیجا احتراز داشتند. از این رو در جواب ملكه، ضمن اعلام آمادگی برای نبرد و یادآوری قدرت و جنگاوری خود، او را به تأمل
و تدبر در تصمیم گیری دعوت كردند.
ملكه خوی فساد انگیزی و ویرانگری پادشاهان را یادآوری، و پیشنهاد كرد با فرستادن هدایای ارزشمند، سلیمان علیه السلام را بیازمایند؛ چه، اگر سلیمان مرد دنیا باشد و خواهان گستردن دامنه ی حكومت خود، هدایا را با رغبت تمام می پذیرد و تقاضای باج و خراج بیشتر می كند، ولی اگر مرد خدا و پیامبر باشد هدایا در نظر او جلوه نخواهد كرد و بر تصمیم خود استوار خواهد ماند و جز به تسلیم آنها رضایت نخواهد داد.
همان طور كه ملكه گفته بود، سلیمان پیامبر به هدایا توجهی نكرد و با صراحت اعلام كرد خواستار ایمان و تسلیم آنان است نه مال و ثروت. وقتی ملكه ی سبا برخورد و پیام سلیمان را شنید، برای تسلیم و بیعت با سلیمان عازم فلسطین شد و با مشاهده ی معجزه های حضرت سلیمان، ایمان آورد و این عاقبت خوش پیروی او و خواص و اطرافیانش از عقل بود. [2] .
[1] نمل (27) آيات 34 - 29.
[2] ر. ك: نحل (18) آيات 24 - 22.